07-25-2012، 02:05 PM
تنها تعریف تنهایی ،تنهایی نیست... آدمی که طاقت دیدنه خودشو تو آینه نداره تنهاست... کسی که جواب سئوالاتشو ندونه تنهاست...کسی که فکر میکنه لیاقته دوست داشته شدنو نداره تنهاست....... اما اونی که دور خودش دیوار میکشه یعنی نمیخواد تنها باشه دوست داره کسی پیدا شه که اون دیوارارو برداره.
تنهایی بی کَس بودن نیست... دور موندن نیست...ناتوانی در خداحافظی کردنه....
تنهایی همیشه تاریکی نیست،گاهی برلیان پرزرق و برقه... آرزوی هرچی رو که میخوای بکن ؛پایان هر داستانی تنهاییه...
تو زندگی به استقبال همه چیز رفتیم اما اونقدر مواظب پشتمون بودیم که دیر رسیدیم...
دستی که توانه خوابوندنشو نداری باید ببوسیش...
تو زندگی اولین جهنم آدم اعتمادشه،یا نفرت داری یا دوست داری اگه دوتایی باهم باشه شکاف برمیداری تو هم دوتا میشی....
عشق یعنی در نهایت نمیتونی از طرف دست بکشی اما اون تورو دوست نداره ،اون تورو هیچی حساب نمیکنه،مثل اینکه رفته رفته کمتر میشه و اصلا حسابت نمیکنه اما عشقه تو بیشتر میشه مثل بازو بسته شدن چشم ... تو همچین عشقی افتادن زندانی شدنه...
عاشق کور مثل سرنوشته بده...تو هرچقدر فرار کنی شهوت بیشتر سرافت میاد ،برعکس فکر تو مرگ چیزی نیست که بشه ازش فرار کرد... مرگ وامیسته وزُل میزنه به زندگیت ...
اتفاقاتی که واسه آدم میفته از قبل معلومه... از یه چیز نمیشه گذشت اونم زمانه... زمانو نمیشه نگه داشت بلاخره مجبوری برگردی،سردر آوردن ،فهمیدن چیزه ساده ای نیست باید بتونی از خیلی چیزی رد شی..
برای اینکه تاوان گناهامونو کسایی که دوستشون داریم ندن،گاهی اوقات حافظ گناهمون میشیم.
دونستن اینکه تو صفحه آخر چی نوشته فقط باری میشه رو دوش آدم .
سئوالات بی جواب تو ذهن آدمو دیوونه میکنه ،شکاف بین چیزی که هستی و چیزی که میخوای وقتی پُر میشه که از خودت بگذری..
تنهایی بی کَس بودن نیست... دور موندن نیست...ناتوانی در خداحافظی کردنه....
تنهایی همیشه تاریکی نیست،گاهی برلیان پرزرق و برقه... آرزوی هرچی رو که میخوای بکن ؛پایان هر داستانی تنهاییه...
تو زندگی به استقبال همه چیز رفتیم اما اونقدر مواظب پشتمون بودیم که دیر رسیدیم...
دستی که توانه خوابوندنشو نداری باید ببوسیش...
تو زندگی اولین جهنم آدم اعتمادشه،یا نفرت داری یا دوست داری اگه دوتایی باهم باشه شکاف برمیداری تو هم دوتا میشی....
عشق یعنی در نهایت نمیتونی از طرف دست بکشی اما اون تورو دوست نداره ،اون تورو هیچی حساب نمیکنه،مثل اینکه رفته رفته کمتر میشه و اصلا حسابت نمیکنه اما عشقه تو بیشتر میشه مثل بازو بسته شدن چشم ... تو همچین عشقی افتادن زندانی شدنه...
عاشق کور مثل سرنوشته بده...تو هرچقدر فرار کنی شهوت بیشتر سرافت میاد ،برعکس فکر تو مرگ چیزی نیست که بشه ازش فرار کرد... مرگ وامیسته وزُل میزنه به زندگیت ...
اتفاقاتی که واسه آدم میفته از قبل معلومه... از یه چیز نمیشه گذشت اونم زمانه... زمانو نمیشه نگه داشت بلاخره مجبوری برگردی،سردر آوردن ،فهمیدن چیزه ساده ای نیست باید بتونی از خیلی چیزی رد شی..
برای اینکه تاوان گناهامونو کسایی که دوستشون داریم ندن،گاهی اوقات حافظ گناهمون میشیم.
دونستن اینکه تو صفحه آخر چی نوشته فقط باری میشه رو دوش آدم .
سئوالات بی جواب تو ذهن آدمو دیوونه میکنه ،شکاف بین چیزی که هستی و چیزی که میخوای وقتی پُر میشه که از خودت بگذری..
گروه دور همی پارسی کدرز
https://t.me/joinchat/GxVRww3ykLynHFsdCvb7eg
https://t.me/joinchat/GxVRww3ykLynHFsdCvb7eg