پزشکی غواصی - نسخه قابل چاپ +- Parsi Coders (http://parsicoders.com) +-- انجمن: Other sections (http://parsicoders.com/forumdisplay.php?fid=71) +--- انجمن: Entertaining and informative content (http://parsicoders.com/forumdisplay.php?fid=102) +---- انجمن: diving for divers (http://parsicoders.com/forumdisplay.php?fid=104) +---- موضوع: پزشکی غواصی (/showthread.php?tid=3114) |
پزشکی غواصی - Amin_Mansouri - 04-07-2013 پیشینة تاریخی غواصی حرفهای به بیش از 5000 سال پیش باز میگردد، امّا از بیماریهای وابسته به غواصی تا سال 1878 میلادی که پاول برت در مورد بیماری کیسون (Caisson) نوشت، هیچگونه توصیفی ارائه نشده بود. در این نوشتار، علائم بیماری کیسون در میان کارگران پل سازی، پس از اتمام شیفت کاریشان در زیر آب و بازگشت به سطح، توصیف گردید. این علائم شامل حملات سرگیجه، تنفس دشوار و درد تیز در مفاصل یا شکم بود. گسترش روز افزون غواصی اسکوبا (scuba) و رشد غواصی تجاری، موجب برخورد فزایندة غواصان با فشار در اعماق دریاها گردیده است. براساس همین دلایل، از پزشکان، به ویژه پزشکانی که با مسائل اورژانس رویارویی دارند، انتظار میرود که از دانش قابل قبولی در مورد اثرات فیزیولوژیک و درمان آسیبهای تغییر فشار در غواصی، برخوردار باشند. فیزیک و پاتوفیزیولوژی غواصی در بدن، تغییرات فشاری، تنها مواد فشار پذیر (تراکم پذیر) را تحت تأثیر قرار میدهد. بدن انسان، عمدتاً از آب ساخته شده است که فشار ناپذیر است، امّا گازهای فضاهای میان خالی، رودهها و گازهای محلول در خون، تحت تأثیر تغییرات فشار قرار میگیرند. ویژگیهای فیزیکی با چهار قانون گازها که فیزیک و مسائل فرو رفتن در زیر آب را کمّی میسازند، توصیف میگردد. قانون بویل ( ثابت = K و حجم = V و فشار = P) PV=K در یک درجه حرارت ثابت، حجم یک گاز کامل به صورت معکوس با فشار تغییر میکند. به صورت مشابه، فشار نیز به صورت معکوس با حجم متغیر است. به طور ساده، این گزار به این معناست که اگر فشار دو برابر شود، حجم نصف (halve) میشود و برعکس. هر 10 متر (33 فوت) فرو رفتن در ژرفا موجب فزونی فشار تا یک اتمسفر میگردد. در نتیجه، حجم ریه در هنگام غواصی به صورت حبس نفس در ژرفای 10 متری (33 فوتی) به نصف حجم آن در سطح میرسد. در 20 متری (66 فوتی)، حجم به یک سوم سطح میرسد و در 30 متری (99 فوتی) به یک چهارم و در 40 متری (132 فوتی) به یک پنجم خواهد رسید. به همین صورت، رفتن از 30 متری (99 فوتی) به سطح، بدون تهویة هوا (بازدم) موجب میگردد که ششها، با وجود توانایی ناچیز برای باز شدگی بیشتر، متحمل افزایش فشار تا 3 برابر حدّ طبیعی گردند و بیشترین تغییر نیز در 10 متر (33 فوت) آخر روی میدهد؛ یعنی جایی که فشار به دو برابر میرسد. این قانون کلیدی برای توصیف تغییرات فشار و آسیبهای توصیف شده در این نوشتار، بسیار حائز اهمیت میباشد. قانون دالتون Pt= PO[sub]2[/sub]+ PN[sub]2[/sub]+ Px فشار کلی = Pt فشار قسمتی اکسیژن= PO[sub]2[/sub] فشار قسمتی نیتروژن = PN[sub]2[/sub] فشار قسمتی گازهای باقیمانده = Px در یک مخلوط گازی، فشار ایجاد شده توسط هر گاز برابر با فشار همان گاز است که به تنهایی حجم برابری را اشغال کرده باشد. از این رو، حتی با افزایش فشار کلی، نسبت گازها تغییر نخواهد کرد ولی فشارهای قسمتی در گاز به نسبت مناسب، تغییر میکنند. چنانچه یک فرد به ژرفا فرو رود، فشار کلی هوای تنفسی وی افزایش مییابد؛ از این رو، فشارهای قسمتی مربوط به تک تک گازهای موجود در هوای تنفسی وی نیز به همان نسبت افزایش مییابند. همچنان که فرد به ژرفای دریا فرو میرود، مقادیر فزایندهای از نیتروژن در خون حل میگردد. نیتروژن در فشارهای قسمتی بالاتر موجب تغییر در ویژگیهای الکتریکی غشاءهای سلولی در مغز میگردد و موجب اثری تحت عنوان نارکوز نیتروژن میشود که بعداً به صورت مفصل در مورد آن بحث خواهیم کرد. فرو رفتن به ژرفا نیز موجب افزایش مقادیر اکسیژن حل شده میشود. تنفس اکسیژن 100 درصد در 12 اتمسفر (33 فوتی) موجب مسمومیت سیستم مرکزی اعصاب با اکسیژن بعد از 30 تا 60 دقیقه میگردد. در 90 متری (300 فوتی)، تنفس اکسیژن طبیعی 20 درصد در هوای فشرده نیز میتواند سمیّت ایجاد کند، زیرا فشار قسمتی اکسیژن تقریباً برابر با مقدار 100 درصد آن در 10 متری (33 فوتی) خواهد بود. به همین دلیل، غواصان حرفهای اعماق از مخلوط گازی استفاده میکنند که در آن هلیوم جایگزین نیتروژن بوده و درصدهای متغیری از اکسیژن بر اساس نیاز به عمق، به آنها اجازه میدهد که به اعماق فرو روند. قانون هنری %X=(PX/Pt)×100 مقادیر گاز حل شده در یک مایع = %X فشار گازX = PX فشار اتمسفری کلی = Pt در یک درجه حرارت ثابت، مقدار گازی که در یک محلول تماسی با آن حل میشود، متناسب است با فشار قسمتی آن گاز (یعنی گاز تا زمانی به سطح تماس گاز- مایع انتشار مییابد که فشار قسمتی در هر دو طرف برابر شود). با افزایش ژرفای آب، نیتروژن موجود در هوای فشرده در دو طرف حبابچههای ششی (alveoli) تعادل مییابد. با گذشت زمان، مقدار فزاینده ای از نیتروژن به صورت محلول در آمده و در جزء چربی بافتها انباشت میشود. در هنگام برگشت فرد به سطح آب، یک تأخیر زمانی وجود دارد تا بافتهای اشباع شده شروع به آزاد سازی نیتروژن به خون کنند، این تأخیر زمانی تولید مشکل میکند. زمانی که مقداری بحرانی از نیتروژن در بافتها حل شدهاند، صعود سریع به سطح موجب میشود که نیتروژن محلول -در زمانی که در خون یا بافت است- به شکل گاز در آید و موجب ساخت حباب در آنها شود. با پرواز غواص یا رفتن به ارتفاعات وکاهش فشار، تشکیل حبابها بیشتر میگردد. چنانچه هنوز حبابها در بافت باشند، مشکلات موضعی بوجود آورده و اگر در خون باشند نیز باعث پدیدة آمبولی میگردند. قانون چارلز (برای گاز در فشار ثابت) V1/V2=T1/T2 (برای گاز در حجم ثابت) P1/P2=T1/T2 در فشار ثابت (P)، حجم (V) یک جرم گاز کامل به صورت مستقیم با درجه حرارت مطلق (T) تغییر میکند. به زبان ساده، کاهش درجه حرارت موجب کاهش فشار میشود. برای مثال، در ژرفا فرو رفتن یک زنگ غواصی بسته (closed diving bell) موجب کاهش فشار در آن میشود (به دلیل کاهش درجه حرارت) ولی یک زنگ غواصی باز، به دلیل افزایش فشار و کاهش درجة حرارت، با فرو رفتن در ژرفا حجم آن کاهش مییابد. آسیب فشاری الف/ دستگاه تنفسی همچنان که یک فرد در اعماق دریا فرو میرود، ششهایش براساس قانون بویل، از لحاظ اندازه کاهش مییابد. این مسئله در صورتی که فرد موقع غوص نفس خود را حبس کند روی میدهد. زمانی که آقای فرراس رودریگز به عمق 417 فوتی فرو رفت، قفسة سینة 50 اینچی وی به 20 اینچ کاهش یافت. از آنجا که یک غواص با سیستم اسکوبا، از طریق یک منبع فشردة هوا تنفس میکند، اثر از دست دادن حجم در نتیجة عمق خنثی میشود. در روش معمول، به غواصان آموزش میدهند که سریعتر از یک فوت در ثانیه (در توصیة جدید حتی نیم فوت در ثانیه، یا آهستهتر) به سطح آب بازنگردند و به آنان تأکید شده است که در زمان بازگشت به سطح، به شکل طبیعی تنفس کنند. این سرعت کم در بازگشت موجب میشود که نیتروژن به آهستگی تخلیه شده و فضاهای پرشده از هوا (مانند ششها) نیز خالی شوند. بر اساس دستورالعملهای جاری، یک توقف 3 الی 5 دقیقهای نیز در 15 فوتی به منظور ایمنی، توصیه شده است. بازگشت سریع به سطح آب، بویژه در زمانی که ششها بخوبی تخلیه نشدهاند موجب میشود که حجم ششها سریعاً افزایش یابد. قفسة اسکلتی– ماهیچهای سینه مانع از افزایش حجم میگردد . این خود ایجاد افزایش پرفشاری در ششها میکند. برای این تغییرات یک آستانة فشار وجود دارد که پس از آن، آسیب دیدگی رخ خواهد داد. صدمات رخدادی شامل پنوموتوراکس، پنومومدیاستینوم، آمفیزم زیر جلدی و پارگی به درون ورید ششی خواهد بود که این پارگی، خود موجب آمبولی هوا میشود. یک مالفورماسیون سرخرگی وریدی ششی موجب خواهد شد که آسیب تغییر فشار، تولید آمبولی هوا در مغز کند. از آمبولی هوا و تأثیرات آمبولی حباب نیتروژن در بخش بیماری برداشت فشار صحبت خواهد شد و در اینجا به علائم و روش درمانی سه مورد دیگر از آسیبهای فشاری ریوی اشاره خواهیم کرد: الف: آسیب شناسی بافت ششی تنگی نفس، سرفه و هماپتزی از علائم آسیب ششی هستند و پارگی حبابچههای هوا به صورت گسترده ممکن است موجب مرگ در نتیجة آسیب تنفسی شود. برای درمان، نگهداری تنفس کافی با اکسیژن صد در صد، برای ابقاء مورد قبول گازهای خون، اجباری است. از این رو، اصول درمان مانند غرق شدگی یا سندرم حاد تنفسی است. تنفس با فشار مثبت(positive-pressure respiration) موجب گسترش آسیب ریوی خواهد شد و تنها در صورت ضرورت باید استفاده شود. توجه به الکترولیتها و بالانس مایعات دریافتی نیز ضروری است. ب: آمفیزم مدیاستینوم علائم در انواع شدید، سریع ظهور میکنند، امّا در موارد خفیفتر تا چندین ساعت ممکن است تأخیر داشته باشد. این علائم شامل خشونت و یکنواخت شدن صدا، احساس پری در ناحیة گلو، تنگی نفس، دیس فاژی، ناراحتی پشت جناغ سینهای، سنکوپ، شوک یا بیهوشی است. درمان سریع ممکن است نیاز نباشد؛ امّا رد نمودن آمبولی هوا یا پنوموتوراکس الزامی است و حتی با وجود شک در این موارد، انجام درمانهای مربوطه الزامی است. در هر صورت برای درمان آمفیزم مدیاستینوم، چنانچه بیمار بدون علامت است، مراقبت حضوری و استراحت کافی است. با علائم خفیف، مصرف صد در صد اکسیژن با ماسک بدون فشار مثبت، به افزایش گرادیان برداشت نیتروژن از مکانهای آمفیزم کمک میکند. این زمان ممکن است 4 تا 6 ساعت طول بکشد. چنانچه علائم شدید است. درمان با استفاده از اکسیژن با فشار ممکن است سودمند باشد. یک جدول اکسیژن با عمق کم، مانند Comex 12m، بدون تنفس (برای جلوگیری از ورود نیتروژن اضافی) ممکن است مناسب باشد. این جدول، از عوارض مسمومیت با اکسیژن جلوگیری میکند. ج: پنوموتوراکس: علائم معمولاً شروع سریعی دارند و شامل درد پشت جناغ سینهای ناگهانی، یا درد پلورتیک یک طرفه، با تنگی نفس و افزایش تعداد تنفس هستند. نشانههای بالینی ممکن است وجود نداشته باشند و یا شامل کاهش حرکتی قفسه سینه، کاهش صداهای تنفسی و هیپررزونانس در مکان آسیب دیده باشند. در یک پنوموتوراکس فشار دهنده، ممکن است نای و آپکس قلب نیز به مکان غیر درگیر تغییر جا دهد. در مواقع بروز پنوموتوراکس، میبایست در مورد وجود آمبولی هوا بررسی شود. اصول درمان همانند پنوموتوراکس در نتیجة عوامل دیگر است. ممکن است نمونههای خفیف را با دادن اکسیژن صد در صد، بدون کاربرد فشار مثبت برطرف نمود. با این روش، طی چند ساعت، از پنوموتوراکس به شدت کاسته میگردد. در نمونههای شدید که همراه با تنگی نفس است، نیاز به آسپیراسیون و شاید گذاشتن کاتتر بین دندهای باشد. وجود پنوموتوراکس برای کاربرد روش درمانی بازفشاری (recompression) برای عوارض دیگر آسیبهای فشاری مانند آمبولی هوای مغزی، یک مانع محسوب نمیگردد. روش درمانی بازفشاری ممکن است درد اولیه پنوموتوراکس را رفع کند؛ امّا پنوموتوراکس در موقع بازگشت به سطح ممکن است دوباره گسترده شود که در این صورت آسپیراسیون یا توراکوسنتز ممکن است نیاز باشد. ب/ گوش بیماری تغییر فشار، بصورت شایع برگوش اثر دارد. کار شیپور استاش، ایجاد تعادل بین فشار گوش میانی و فشارهای محیط پیرامونی است. غوص سریع موجب افزایش فشار خارجی بر روی پردة گوش میشود و در نتیجه نیاز به آن است که غواص فشار هوا را در حلق خود بیفزاید تا تعادل فشاری ایجاد شود. اوتیت فشاری گوش میانی، از عدم تعادل کافی فشارها ایجاد گردیده و منتهی به درد میشود. اختلاف فشاری زیاد میتواند پردة گوش را کشیده و خونریزی و پارگی آن را سبب شود. این اختلاف فشار همچنین میتواند به استخوانهای کوچک و پنجرة گرد (round window) گوش آسیب وارد کند. در بازگشت به سطح نیز، اگر به هوا اجازة گذر از گوش میانی از طریق شیپور استاش داده نشود، یک اختلال تعادل فشاری روی میدهد که در شرایط شدید و بحرانی آسیب مشابه تولید میکند. غوص یا بازگشت سریع به سطح، یا التهاب و یا عفونت قبلی، از شایعترین علل آسیبهای گوش داخلی هستند. مچالگی گوش خارجی نیز چنانچه واکس یا عوامل دیگر انسدادی در کانال گوش موجود باشند، روی میدهد. چنانچه پردة پنجرة گرد گوش پاره شود، علامت کاهش شنوایی ناگهانی بروز میکند. وزوز و سرگیجه کمتر شایع هستند؛ برعکس از دست دادن شنوایی به صورت ناگهانی، کاهش حس شنوایی پیشرونده در محدودة 8000-4000 هرتز نیز در غواصان فعال توصیف شده است. این کاهش شنوایی به نظر میرسد که در نتیجة آسیبهای فشاری گوش داخلی، بیماری برداشت فشار یا ناشنوایی حاصله از صدا بوجود میآید. در یک مطالعه، تقریباً یک چهارم غواصان از ناشنوایی یا وزوز گوش شاکی بودند. سرگیجه در نتیجة چندین علت روی میدهد. در بازگشت به سطح، وجود انسداد در کانال گوش اجازه میدهد که آب سرد به صورت یک طرفه وارد شود و موجب تحریک کالوریک (Caloric) گردد. عدم تعادل فشارهای گوش میانی موجب پارگی پنجرة گرد گوش میشود. این سرگیجه حتی بعد از بازگشت نیز برجا میماند و معمولاً با ناشنوایی حسی– عصبی و وزوز گوش توأم میشود. در بازگشت به سطح و گاهی در غوص به اعماق، وقتی که تفاوتهای فشارهای گوش میانی در هر طرف زیادتر است، تحریک غیر متوازن ممکن است موجب سرگیجة آلترنوباریک شود. این سرگیجه میتواند برای چندین روز برجای بماند. در نهایت سرگیجه ممکن است بدلیل بیماری برداشت فشار در گوش داخلی نیز روی دهد. اوتیت میانی و یا اختلال عملکردی شیپور استاش یا هر دو میتوانند از عوامل خطرساز برای ایجاد سرگیجة آلترونوباریک باشند. افتراق میان آسیبهای فشاری گوش داخلی از بیماری برداشت فشار گوش داخلی مشکل است. بنابراین، تمام غواصانی که دچار سرگیجه و یا وزوز گوش پس از غوص میشوند، میبایست تحت درمان اکسیژن هیپر باریک (پرفشار) قرار گیرند. عدم درمان بیماری برداشت فشار گوش داخلی میتواند معلولیت دائمی ایجاد کند. در هر صورت، در بیماری مچالگی گوش میانی، بیماران دارای تاریخچة سرگیجة ناگهانی، تهوع، وزوز گوش، درد گوش، ناشنوایی یا سردرد هستند و ممکن است بیماران سابقة آسیب گوش در نتیجة غواصی قبلی یا تاریخچة عفونت گوش در حال یا گذشته داشته باشند. معاینة فیزیکی گوش میبایست پردة گوش (tympanic) برای نشانههای ذیل به دقت معاینه شود: میزان پرخونی در اطراف آمبو (umbo) درصد درگیری پردة گوش میانی میزان خونریزی در پشت پردة گوش یافت شاهدی دال بر پارگی پردة گوش شیپور استاش برای درد موضعی لمس شود. تعادل و شنوایی بیمار مورد معاینه قرار گیرد. پردة گوش براساس مقیاس تید Teed ارزیابی شود. تید صفر- آسیب مشاهده نمیشود. گوش طبیعی است. تید 1- پرخونی در اطراف آمبو، با اختلاف فشاری دو پوند در اینچ مربع روی میدهد. تید 2- پرخونی تمام پردة گوش، با اختلاف فشاری 2 تا 3 پوند در اینچ مربع روی میدهد. تید 3- خونریزی در درون گوش میانی تید 4- خونریزی گسترده گوش میانی با حبابهای خون قابل رؤیت در پشت پردة گوش؛ پردة گوش ممکن است دچار پارگی شود. تید 5- تمام گوش میانی با خون سیاه (دی اکسیژن شده) پر شده است. درمان شدت و درمان براساس مقیاس تید است. خفیف (تید 2-0): دی کونژستانت، از راه بینی (05/0 درصد هیدروکلراید اکسی متازولین دو بار در روز برای 3 روز متوالی) یا از راه خوراکی (پسودوافدرین 120-60 میلیگرم دوبار تا چهار بار در روز) پیشنهاد میشود. متوسط (تید 4-3): درمان مانند مورد فوق است ولی یک دورة کوتاه استروئید خوراکی، مانند پردنیزولون 60 میلیگرم در روز برای 6 روز و سپس کاهش دوز طی 10-7 روز توصیه میشود. چنانچه پردة گوش دچار پارگی شده و یا آب آلوده بوده است، آنتیبیوتیک برای درمان اوتیت میانی حاد نیز باید در نظر گرفته شود. شدید (تید 5): درمان مانند مورد فوق است. میرنگوتومی چنانچه درمانهای مذکور مؤثر نبودند باید در نظر گرفته شود. درمان درد با کدئین (استامینوفن 300 میلیگرم با فسفات کدئین 30 میلیگرم) یک تا دو قرص هر 6-4 ساعت انجام میشود. مچاله شدن سینوس سینوسها، فضاهای پرشده توسط هوا هستند و از این رو در غواصی لازم است که فشارهایشان نیز برابر شود. بیماری قبلی مانند پولیپ یا عفونت میتواند در تبادل آزاد گاز اختلال ایجاد کند. مچاله شدن سینوس میتواند کاملاً دردناک بوده و موجب جلوگیری از فعالیت روزانة غواص شود. آسیب فشاری سینوس میتواند موجب پارگی عروق خونی با ایجاد خونریزی از بینی شود. در معاینة فیزیکی مچاله شدن سینوس، مخاط بینی برای پولیپ، خونریزی و آسیبهای دیگر مورد توجه قرار میگیرند. دَق (percussion) دندانهای بالایی با چوب معاینة زبانی برای بررسی درد موضعی شدید سینوسها انجام میشود. درمان درمان علامتی با دیکونژستانتها، هم از راه دهانی وهم بینی توصیه میشود. کنترل درد با داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDS) یا مسکنهای نارکوتیک صورت میگیرد. مچالگی دندان درد دندان در نتیجة تغییرات فشاری (barodontalgia) به دلیل هوای محبوس زیر پر شدگیها روی میدهد. این درد در پرشدگیهای کنونی یا قدیمی یا در پرشدگی با حاشیة پوسیدگی اتفاق میافتد. پوسیدگیها اجازه میدهند که هوای تحت فشار به زیر پوسیدگی کشانده شود. در موقع بازگشت به سطح، همین ضایعه نخواهد گذاشت که جریان هوا برای خروج صورت گیرد و بنابراین هوای حجیم شده موجب درد در دندان حساس میشود. روشهای دندانپزشکی ممکن است در کنترل درد مؤثر نباشند، از این رو درمان هیپرباریک (پرفشار) ممکن است مورد نیاز باشد. در هر صورت برای درمان میتوان از مسکن یا ترمیم دندان استفاده کرد. آسیبهای چشمی استفاده از عدسیهای تماسی سخت توسط غواصان هنگامی که از عمق 149 فوتی به 70 فوتی میروند موجب ایجاد حبابهای کوچک در فضای سطح اشکی پیش قرنیهای، در زیر عدسیهای تماسی میشود. با افزایش برداشت فشار، بر تعداد و اندازة حبابها افزوده میگردد. علائم شامل درد، کاهش توانایی دید و دیدن هاله در اطراف نور است. این علائم در زمان تولید حبابها آغاز شده و برای 2 ساعت بعد از بازگشت به سطح دریا نیز برجای میمانند. امّا در شرایط همسان برداشت فشار، هنگامی که غواص از عدسیهای چشمی نرم استفاده میکند، حبابها دیده نمیشوند. به نظر میرسد که فقدان نفوذپذیری عدسیهای سخت، عامل تشکیل حباب است. از این رو، توصیه میشود که غواصان در هنگام غواصی، عدسیهای نرم استفاده کنند. مچالگی ماسک فضای میان ماسک و صورت، فشار پذیر است و از این رو در زمان فرو رفتن در عمق، نیاز است که این فضا از لحاظ فشار، متعادل شود. عدم ایجاد تعادل فشاری، تولید اثر مکشی نموده و موجب ناخوشایندی در غواص و ایجاد یک حلقه در اطراف صورت وی میشود که برای ساعتها پابرجای مانده و ایجاد خونریزیهای کوچک در ناحیة صورت مینماید و یا با پارگی مویرگها ایجاد خونریزی در زیر صلبیه چشم میکند. آسیبهای دستگاه گوارش غواصی معمولاً آسیب عمده ای در دستگاه گوارش ایجاد نمیکند، زیرا گاز موجود در سطح، فشرده گردیده و به همان اندازة پیش از غوص، اتساع مییابد. گاهی، گاز به دستگاه گوارش در زمان غواصی وارد میشود. مقادیر کم هوا ممکن است بدلیل تنفس غیر طبیعی از رگلاتور و انجام روشهای تعدیل فشاری برای سینوسها و گوش، در هنگام غواصی بلعیده شود. بعضی از ذرات غذایی نیز ممکن است به دستگاه گوارش، گاز اضافه کنند. امّا مقدار فشار اضافه شده به دلایل غذایی نمیبایست بطور معمول در غواصی، چشمگیر باشد. ممکن است تغییرات حجم گاز رودهای، فقط ایجاد ناخوشایندی کند. ممانعت گاز از برداشت فشار یا انتشار میتواند موجب جعبههای پراتساع شده و شانس پارگی را افزایش دهد. فزونی در مقدار گاز معدهای یا رودهای که توسط مدفوع یبوستی یا بافتهای خارجی مانند چسبندگیها به دام انداخته میشود میتواند ایجاد پارگی کند. موارد پنوموپریتونیوم و پارگی معدهای، به ویژه در زمان غواصی اسکوبا، گزارش شده اند. پنوموپریتونیوم اغلب در نتیجة پارگی روده در درون شکم است. عدم درمان به موقع موجب ایجاد آسیبهای جدی میگردد. در محیط پرفشار، هوا از راههایی همچون ششها یا دستگاه تناسلی زنانه، میتواند وارد شود. از این رو، یافت پنوموپریتونیوم، همیشه نشانگر پارگی روده نیست. از این رو، معاینه و بررسی دقیق برای یافت مکان پارگی لازم است تا از جراحی بی مورد جلوگیری شود. در زمان بررسی یا جراحی مورد لزوم، درمان با اکسیژن پرفشار را میبایست مد نظر قرار داد. بیماری برداشت فشار (Decompression Sickness) همانگونه که در بخش فیزیک غواصی در مورد قانون هنری عنوان شد، کاهش فشار در هنگام صعود در پایان غواصی میتواند گازهای حل شده (عمدتاً نیتروژن) را از محلول در بافتها و خون آزاد ساخته و حبابهایی را در بدن تشکیل دهد. بیماری برداشت فشار از اثرات این حبابها در اعضاء بدن روی میدهد. این حبابها میتوانند سلولهای بدن را منهدم کرده و در فعالیت اعضاء بدن اختلال ایجاد کنند؛ همچنین میتوانند به صورت آمبولی عمل کرده و سیستم گردش خون را منع کنند و نیز میتوانند موجب ایجاد فشارهای مکانیکی شده و عروق خونی و اعصاب را تحت کشش قرار دهند. سطح تماسی خون–حباب میتواند مانند یک سطح خارجی عمل کرده و فازهای اولیة انعقاد خون و آزادسازی مواد فعال عروقی را از سلولهایی که عروق خونی را پوشاندهاند، فعال نماید. بیماری برداشت فشار به سه گروه تقسیمبندی میشود: 1) تیپ یک (خفیف)، 2) تیپ دو (شدید)، 3) آمبولی گازی سرخرگی تیپ یک بیماری برداشت از فشار تیپ یک بیماری برداشت فشار شامل یکی یا ترکیبی از این موارد است: 1) درد خفیف که طی 10 دقیقه بعد از آغاز، شروع به تسکین یافتن میکند؛ 2) خارش، یا “بندز پوستی” یا بثورات بنفش پلاک مانند یا پاپولر. در موارد نادر، پوست سیمای پوست پرتقالی مییابد. درگیری سیستم لنفاتیک شایع نیست و اغلب خود را با ادم غیر فرورونده، بدون درد نشان میدهد. موارد خفیفتر، تنها پوست یا لنفاتیک را درگیر میکند. بعضی از صاحب نظران، بیاشتهایی و خستگی شدید بعد از غوص را به عنوان تیپ یک بیماری برداشت فشار میدانند. درد (بیمار بندز) در اکثر (85-70 درصد) بیماران با تیپ 1 بیماری برداشت فشار روی میدهد. درد شایعترین علامت نوع خفیف بیماری برداشت فشار بوده و اغلب به صورت مبهم، عمیق، ضرباندار، درد دندان مانند توصیف شده که معمولاً در یک مفصل پا در منطقة تاندونی یا حتی یک بافت روی میدهد. مفصل شانه، شایعترین مفصل مورد تأثیر است و درد در آغاز خفیف بوده و به آهستگی شدت مییابد. به این علت، بسیاری از غواصان، علائم اولیة بیماری برداشت فشار را کاربرد بیش از حد ماهیچة کشیده شده عنوان میکنند. ثابت نگه داشتن ماهیچه موجب کاهش فعالیت آن میشود. اندامهای فوقانی، بیش از سه برابر اندامهای تحتانی تحت تأثیر قرار میگیرند. ممکن است درد تیپ یک بیماری برداشت فشار، علائم نورولوژیک را که نشانگر نوع شدید تیپ II بیماری است مخفی سازد. استئونکروز حاصله از آسیب فشاری، پدیدهای است که در غواصانی که تعداد زیادی غوص انجام دادهاند، دیده میشود و یک مشکل پابرجا بوده و نشان میدهد که مکانیسمهایی که در ایجاد این بیماری مؤثرند، هنوز کاملاً شناخته شده نیستند. تیپ دو بیماری برداشت فشار تیپ دو بیماری برداشت فشار شامل این موارد است: 1) علائم تنفسی، 2) شوک هیپوولمیک، یا 3) درگیری سیستم اعصاب. درد تنها در حدود 30 درصد از موارد گزارش میشود. به دلیل پیچیدگی آناتومی دستگاه اعصاب مرکزی و محیطی، علائم و نشانهها متنوع میباشند. شروع علائم معمولاً سریع بوده ولی ممکن است تا 36 ساعت نیز تأخیر داشته باشند. دستگاه اعصاب نخاع شایعترین مکان درگیری در تیپ دو بیماری برداشت فشار میباشد؛ علائم حاصله مشابه علائم صدمه به نخاع هستند. کمر درد در چند دقیقه تا چند ساعت بعد از غوص ممکن است آغاز شود و به سوی پارازی، فلج، پارستزی، از دست دادن کنترل اسفنکتری و درد کمربندی انتهایی تنه میل کند. التهاب نخاع حاصل از اختلالات فشاری در نیمی از موارد بیماری برداشت فشار که با علائم نورولوژیک توأم هستند، دیده میشود. ایسکمی وریدی شایعترین علت است. مشکلات مثانه، مانند مثانة نوروژنیک، در فاز حاد بیماری برداشت فشار ممکن است شایع و اولین علامت تظاهر بیماری باشد و احتمال دارد به مدت طولانی پابرجا بماند. بیماری برداشت فشار میتواند حالت دینامیک داشته و از الگوی پراکنش اعصاب محیطی تیپیک پیروی نکنند. این جابجایی شگفتیآور در علائم، میتواند موجب اختلال در تشخیص شود و افتراق بیماری برداشت فشار را از صدمات اعصاب در نتیجة تروما، مشکل نماید. فیلتراسیون ریوی، دستگاه اعصاب را به وسیلة به دام انداختن حبابها در ششها، مورد محافظت قرار میدهد، مگر در مواردی که سوراخ بیضی شکل قلب (foramen ovale) باز بوده و یا نقص سپتومی در قلب موجود باشد. این فیلتراسیون وابسته به اندازه است. حبابهای ظریف یا میکروآمبولی، که از این سیستم به دام اندازی فرار میکنند و به مغز میروند، موجب سکتة مغزی نمیشوند. گردش خون مغزی با خون سرخرگی پر اکسیژن، از سوی مادة خاکستری که عمدة اکسیژن را استخراج میکند، آغاز میگردد. سپس این خون که کمتر حاوی اکسیژن است، از طریق وریدهای درازی که مادة سفید مدولای مغزی و نخاع را مشروب میسازد، طی مسیر مینماید. در این سطح، حتی کاهش ناچیز اضافی در محتوای اکسیژن در نتیجة پدیدة آمبولی، میتواند برای ایجاد آسیب در سدّ خونی–مغزی (blood-brain barrier) کافی بوده و تولید حلقهای کند که در انتها موجب آسیب آکسونی گردد. نتیجة آن ایجاد سندرم حاشیه وریدی (perivenous syndrome) میباشد. نقایص نورولوژیک بعد از صدمه به نخاع میتوانند چند مکانه باشند. اختلالات حسی و موتور میتوانند مستقل از یکدیگر موجود بوده و اغلب منتهی به حالت انفکاک “dissociation” شوند. این حالت انفکاک در اکثر موارد نخاعی بیماری برداشت فشار دیده میشود. هنگامی که بیماری برداشت فشار، مغز را تحت تأثیر قرار میدهد، علائم فراوانی را میتواند تولید کند. نقاط تاریک منفی (negative scomata) فاقد هر نوع نور یا شکل، از علائم اولیه است. این نقاط منفی بعد از چند دقیقه مثبت میشوند. علائم شایع دیگر شامل سر درد، اختلالات بینایی، سرگیجه، دید تونلی و تغییرات در حالت دماغی است. گرفتار شدن لابیرنت در بیماری برداشت فشار (تلوتلو خوردن) موجب ترکیبی از حالت تهوع، استفراغ، سرگیجه و نیستاگموس، افزون بر وزوز گوش و کاهش شنوایی میشود. ممکن است این سرگیجة فشاری را نتوان از اختلال عملکردی شیپور استاش در نتیجة فشار افتراق داد. تاریخچة مشکلات شیپور استاش با اوتیت مدیای پیشین و تعدیل فشار در گوشها در هنگام غوص، با افزایش شیوع سرگیجة فشار توأم است. در بیماری برداشت فشار در گوش داخلی، سرگیجه عمدهترین تظاهر بالینی است. برعکس، در آسیب فشاری، سرگیجه شکایت تظاهری یا مشکل چشمگیری نمیباشد. در عوض، این بیماران از وزوز گوش و کاهش شنوایی شاکی هستند. ششها بیماری برداشت فشار در ششها (خفگی) شامل این موارد است: 1) ناراحتی تحت جناغی سوزاننده در هنگام دم، 2) سرفة بدون خلط که میتواند به صورت تناوبی خود را نشان دهد و 3) دیسترس تنفسی شدید. درگیری ششها در دو درصد از تمام موارد بیماری برداشت فشار روی داده و میتواند منجر به مرگ شود. علائم میتوانند از 12 ساعت بعد از غوص روی داده و برای 12 تا 48 ساعت پابرجای بمانند. دستگاه گردش خون به نظر میرسد که شرایط هیدراسیون بر غواصی اسکوبا اثر میگذارد که میتوان اثرات آن را چنین برشمرد. نخست آنکه، بسیاری از غواصان اسکوبا در شرایط گرمسیر و داغ به این ورزش میپردازند. این شرایط، نیاز به مایع را به صورت طبیعی افزایش میدهد، زیرا بدن نیز تلاش میکند تا با کار سخت تر، خود را خنک نگه دارد. غواصی اسکوبا، یک فعالیت فیزیکی است که مایع زیادی را به مصرف میرساند. گازهای تنفسی، چه هوای فشرده و چه مخلوط گازهای ساخته شده، خشک هستند و از این رو، رطوبت بدن را هنگام بازدم میربایند. بسیاری از افراد، نیازمندیهای مایع خود را تحت چنین شرایطی محاسبه نمیکنند. بررسی هماتوکریت ساده بعد از یک غوص در ناحیة آب و هوای گرمسیری نشان دهندة افزایش چشمگیر آماری هماتوکریت بوده که با افزایش عمق غوص نیز فزونی مییابد. هرچند که تغییرات به طور کلی ناچیز هستند ولی نشانگر اثر خشک کنندگی غواصی میباشند. افزون بر این، مطالعه بر روی حیوانات آزمایشگاهی نشان میدهد که دهیدراسیون به صورت چشمگیری، خطرات قلبی– عروقی شدید و درگیری سیستم اعصاب مرکزی در بیماری برداشت فشار و در کل میزان مرگ و میر مؤثر است. به صورت شایع، شوک هیپوولمیک با علائم دیگر توأم است. به دلایلی که هنوز ناشناخته ماندهاند، مایع از فضای درون عروقی به فضاهای برون عروقی جابجا میشود. نشانههای تاکی کاردی و هیپوتاسیون وضعیتی از طریق مصرف خوراکی مایعات، در صورتی که بیمار هوشیار است و یا از طریق درون وریدی در هنگامی که بیمار بیهوش است، استفاده میشود. در هر صورت باید در نظر گرفت که درمان بیماری برداشت فشار در هنگامی که دهیدراسیون جبران نشده است، کمتر مؤثر است. لخته ممکن است به دلیل فعال سازی فازهای اولیة انعقاد خون و آزاد سازی مواد فعال عروقی، از سلولهای پوشانندة عروق خونی، تشکیل شود. سطح تماسی خون–حباب نیز ممکن است به عنوان سطح خارجی عمل کرده و موجب این اثر شود. چنین پنداشته میشود که تشکیل حبابها در بیماری برداشت فشار نه تنها موجب کشش مکانیکی یا صدمه و انسداد جریان خون توسط آمبولی میشود، بلکه به عنوان یک جسم خارجی عمل کرده و کمپلمان و مسیرهای انعقادی را فعال کرده و تولید لخته میکند. باز بودن سوراخ بیضی قلب یا نقص بین دهلیزی مادرزادی، در بیماری برداشت از فشار، اهمیت یافتهاند. این نقایص، اجازه میدهند تا حبابها از سمت راست به چپ، در دستگاه گردش خون وارد شوند و از فیلتراسیون شش، فرار نمایند. این شرایط با شیوع بالاتر بیماری ناشی از فشار در بخشهای فوقاتیتر نخاع، سر (مغز) یا گردن توأم میباشد. بیماران با یک سوراخ بیضی قلبی بزرگ، شانس فزایندهای -در صورت عدم رعایت قوانین برداشت فشار در هنگام غواصی- برای بیماری برداشت فشار دارند. هر چند که شیوع باز بودن سوراخ بیضی در جمعیت طبیعی چشمگیر است (حدود 15 تا 30 درصد)، ولی شیوع نوع شدید بیماری برداشت فشار تیپ دو بسیار پایین است. از این رو، غربالگری رایج غواصان برای سوراخ بیضی باز، توصیه نمیگردد. امّا در صورت وقوع بیماری برداشت فشار جدی، برای ارزیابیهای غواص جهت غوصهای بعدی، مهم است. همچنین کسانی که سابقة میگرن دارند، به ویژه آنهایی که توأم با اورا (aura) بوده است، میبایست برای باز بودن سوراخ بیضی یا نقص دیوارة بین دهلیزی، مورد غربالگری قرار گیرند. آمبولی گازی سرخرگی آمبولی گازی سرخرگی، بیماری دیگری است که طی آن ساخت حباب در دستگاه عروق روی میدهد. حبابهایی که در آمبولی گازی سرخرگی ساخته میشوند از اشباع گازها در خون یا بافتها منشاء نمیگیرند، بلکه از پارگی حبابچههای ششی، به دلیل آسیب فشار در زمان صعود، بوجود میآیند. این حبابها وارد دستگاه وریدهای ششی شده و به قلب و دستگاه گردش خون سرخرگی کشانده میشوند. آمبولی گازی میتواند در سرخرگهای کرونر، مغز و دیگر سرخرگهای کوچک سیستمیک به دام بیفتد. این حبابها همزمان با صعود غواص و کاهش فشار، اتساع یافته و شدت علائم بالینی را افزایش میدهند. علائم و نشانهها، بستگی به جایگاهی دارند که حبابها به آن مهاجرت کردهاند. آمبولی عروق کرونر میتواند سکتة قلبی یا دیس ریتمی قلبی ایجاد کند. آمبولی عروق مغزی میتواند سکته یا تشنج بیافریند. تشخیص افتراقی میان آمبولی گازی سرخرگی از تیپ دو بیماری برداشت فشار معمولاً بر اساس ناگهانی بودن علامتها است. علائم آمبولی گازی سرخرگی، طی 10 تا 20 دقیقه بعد از روی سطح آمدن روی میدهد. دستگاههای گوناگونی ممکن است دچار شوند. تظاهرات بالینی ممکن است به صورت ناگهانی یا تدریجی روی دهد که آغاز آن با سرگیجه، سردرد و بی اشتهایی شدید است. علائم شدید بیشتر میتوانند شامل عدم پاسخ دهی، شوک و تشنج باشند که سریعاً روی میدهند. علائم نورولوژیک متنوع بوده و میتوانند موجب مرگ شوند. بیماری برداشت فشار در دستگاه مرکزی اعصاب از لحاظ بالینی مانند آمبولی گازی سرخرگی است. از آنجا که درمان هر کدام از اینها نیاز به بازفشاری (recompression) دارد، افتراق میان این دو اهمیت چندانی ندارد. تشخیص بیماری برداشت فشار و آمبولی گازی سرخرگی در آمبولی سرخرگی 1) هر نوع از غواصی میتواند موجب آمبولی گازی سرخرگی شود، 2) آغاز سریع است (کمتر از 10 تا 120 دقیقه)، 3) نقایص نورولوژیک تنها در مغز دیده میشوند. در بیماری برداشت فشار 1) غوص میبایست زمان کافی را شامل شود تا بافتها اشباع شوند، 2) آغاز به صورت نهفته (0-36 ساعت) است و 3) نقایص نورولوژیک در نخاع و مغز دیده میشوند. معاینات فیزیکی یافتهها در معاینات فیزیکی شامل موارد زیرین هستند: عمومی– خستگی، شوک وضعیت هوشیاری – عدم هوشیاری، کدری ذهن چشمها- نقص میدان بنیادی، تغییرات مردمک، وجود حبابهای هوا در شبکیه، نیستاگموس دهان– علامت لیبرمیستر (Leibermeister) (منطقة کاملاً آشکار رنگ پریدگی در زبان) تنفسی– تاکی پنه، نارسایی تنفسی، دیسترس تنفسی، یا هماپتزی قلبی-تاکی پنه، هیپوتانسیون، دیس ریتمی یا نشانة هامن (Hamman sign)] صدای کراکل بر روی قلب در زمان سیستول[ دستگاه گوارش– استفراغ تناسلی و ادراری – اتساع مثانه، کاهش دفع ادراری نورولوژیک – هیپراستزی، هیپوستزی، پارزی و ضعف اسفنکتری، از دست دادن رفلکس بولبوکاورنو، نقص حسی یا موتور نقطهای، صرع فوکال، صرع عمومی، یا آتکسی ماهیچهای اسکلتی- درد مفاصل بدون نشانههای آشکار، کاهش محدودة حرکتی به دلیل بیحرکتی ماهیچة مفصل یا تاندون درگیر شده لنفاتیک- ادم لنفی (lymphedema) پوست- خارش، موتلینگ، پرخونی، رنگ ارغوانی، سیانوز، رنگ پریدگی مانورهای تشخیصی- درد (اغلب ماهیچهای اسکلتی) در 50 تا 60 درصد از موارد بیماری برداشت فشار دیده میشود. دو مانور میتواند به پزشک در تشخیص بیماری برداشت فشار کمک میکند؛ گذاشتن کاف فشارخون در بالای منطقة درد و باد کردن آن تا حد 250-150 میلیمتر جیوه که در بیماران با حباب نیتروژن در مفصل یا تاندونها میتواند نیتروژن را به حالت محلول در آورده و موجب کاهش موقت درد شود. دوشیدن ماهیچه به سمت مفصل درگیر موجب افزایش درد میگردد، زیرا حبابهای نیتروژن را به سمت مفصل مربوطه میفشارد. یافته های آزمایشگاهی و تصویر برداری آزمون آزمایشگاهی اختصاصی برای بیماری برداشت فشار موجود نمیباشد، در هر صورت انجام غواصی در فرد، امکان وجود این بیماری را تقویت میکند. انجام آزمایشات بالینی پایه، هرچند که ممکن است در درمان اولیة بیماری کاربرد نداشته باشد، ولی در تشخیصهای افتراقی در هنگامی که درمان اکسیژن پرفشار HBO شروع میشود میتواند سودمند باشد. تأخیر در HBO (و انتقال بیمار در صورت لزوم) جایز نیست ولی در افرادی که تغییرات همراه با هوشیاری دارند، دوراندیشی چنین خطاب میکند که بررسیهای بیشتر برای ارزیابی بیمار انجام گیرد؛ به ویژه اگر فرد در شرایط انتهایی (مانند شوک) است، آنگاه انجام بررسی و مطالعات مورد لزوم جهت احیاء بیمار ضروری میباشد. وجود تغییرات در وضعیت هوشیاری، آزمایشات زیر را الزامی میکند: سطح قندخون، شمارش کامل خونی (CBC) سدیم، منیزیم، کلسیم، فسفر میزان اشباع اکسیژن خون سطح اتانول و داروها سطح کربوکسی هموگلوبین * شوک سطح قند خون، CBC الکترولیتها و سطح BUN سطح کراتینین تایپ و کراس ماچ خونی زمان پروترومبین (PT) و (PTT) سطح کربوکسی هموگلوبین در بعضی از مواقع نیاز به انجام الکتروکاردیوگرام EKG است. رادیوگرافی سینه: از آنجا که آسیبهای فشاری ششها و سینه میتوانند با بیماری برداشت فشار توأم گردند، انجام یک رادیوگرافی از سینه -برای غربالگری این نوع آسیبها- ضروری است. رادیوگرافی سینه، نشانههای پنوموتراکس، پنومومدیاستینوم، آمفیزم زیر پوستی، پنوموپریتونیوم، خونریزی در حبابچههای ششها و کاهش جریان خون ششی که در نتیجة آمبولی نیتروژن در ششها روی میدهد را آشکار خواهد کرد. سیتی اسکن از ناحیة سر: به ویژه در صورتی که بیمار به درمان با HBO پاسخ نمیدهد؛ زیرا میبایست علتهای دیگر را جستجو کرد. MRI: انجام MRI در درمان بیماری برداشت فشار با تظاهرات نورولوژیک، بسیار سودمند میباشد. امّا باید توجه داشت که تشخیص هنوز براساس بالین است و در انتقال بیمار به مرکز درمانی با HBO نمیبایست تأخیر بیفتد. در بیمارانی که در ابتدا به درمان با HBO پاسخ مناسب ندادهاند، انجام MRI بسیار سودمند بوده و میتواند مکان آسیب بیماری برداشت فشار را مشخص کند یا علتهای دیگر را کنار بگذارد. MRI برای پیگیری و مراقبت سیر درمانی غواصان در طیّ درمانهای HBO، کاربرد دارد. در هر صورت باید مراقب بود که یافتههای منفی MRI نمیتواند برای کنار گذاشتن آمبولی گازی سرخرگی و بیماری برداشت فشار به کار رود. همچنین بهبودی در یافتههای MRI نیز لزوماً با بهبودی بالینی همبستگی ندارد. درمان واکنش اولیه در مکان غواصی همانند هر شرایط اورژانس، نمیبایست ABCs را فراموش کرد؛ یعنی باز کردن راه هوایی، تنفس و گردش خون. باید توجه کرد که بیمار را نباید در وضعیت استاندارد دراز کشیده به سمت چپ و سر به سمت پایین نگه داشت؛ زیرا موجب تسریع در ورم مغزی میگردد. بیمار را میبایست در وضعیت دراز کشیده به پشت قرار داد. اقدامات بعدی شامل: تأمین اکسیژن صد درصد توسط یک ماسک مناسب: این اقدام موجب حذف گازهای خنثی (inert gases) مانند نیتروژن از بدن میگردد. تجهیزات احیاء میبایست در هر شناور غواصی موجود باشد. در حقیقت غواصان میبایست چنانچه این تجهیزات مهیا نباشند، از غوص اجتناب ورزند. [align=justify][color=#000000]مایعات کافی برای برقراری و دفع ادراری مناسب میبایست تجویز گردد. مایعات را میبایست با سرعت بیشتر از 5/0 سیسی در هر کیلوگرم در ساعت –معمولاً یک لیتر در ساعت یا یک لیتر در هر 4 ساعت- تجویز نمود تا درصد هماتوکریت را زیر 50 درصد نگهداشت. تغلیظ خونی توأم با بیماری برداشت فشار در اثر نفوذ پذیری عروقی است که در نتیجة آسیب اندوتلیالی و آزاد سازی کینین روی میدهد. چنانچ
|